تو باشی و غزل باشد کناری
کنارت باشم و دستم سه تاری
سه تاری باشد و در من نوایی
نوایی را نوازم چند باری
ببار باز بارن روی مویت
تویی که مثل لبخند بهاری
بهاران باشد و خوش حال باشی
و باشد زیر پامان جویباری
دوباره از تو شعری گفته باشم
بگویی بوده شعرم شاهکاری
و کارم محو بودن در نگاهت
نگاهت گفته باشد بی قراری
قراری هم نماند دیگر از من
من و تو باز سوی لاله زاری...
سلام مططفا جان
خوبی عزیزم؟
مدتی کم پیدایی
نگرانت شدم
حالت خوبه؟
خصوصی منو از حالت با خبر کن
مرسی عزیزم
درود جناب پورحسن
خیلی ممنون که جویای احوال حقیر هستین
متأسفانه به خاطر درس و مدرسه کمتر به وبلاگ خودم و یک شعر سر می زنم
انشالله جبران می کنم
خیلی ممنون