فکر من در خواب هر شب با خیالت همسفر شد
مثل کبریتی که می سوزاند در بنزین تنم را
یاد اسمت ناگهان در زندگی ام بی خطر شد
درد دل هایی که با تو کنج خلوت کرده بود
رفتی و در سینه ماند و عاقبت هم دردسر شد
کل بدبختی عالم امتحانی بود الهی
رفتی و هر روز عمرم امتحان مستمر شد
بس که کامم تلخ شد از درد سخت رفتن تو
دردهایم تلخ تر از قهوه های بی شکر شد
آنچنان دوری تو زد ضربه ای بر پیکر من
درد سرد زخم خنجر روی قلبم بی اثر شد
زنده ماندن پیش این غم، مثل ماندن در کما بود
از سفر تا مشتری هم، این تحمل سخت تر شد
راه آزادی از این غم، مثل آزادی شد از تن
یا فرار روی ریلی از قطاری در گذر شد
تا تو بودی لحظه لحظه زندگی ام خوبتر شد
تا تو رفتی روزهای عمر سرتاسر ضرر شد
بسیارزیبا
درود برشما
درود بر سرکار خانم حاجی خانی
سپاس گزارم