هرچه بر کاغذ نوشتم حاصلش پرواز شد
بی هدف این غصه ها در شعر من آغاز شد
ماتم و اندوه در جان و تن و رؤیای من
ماند و در دل با همه ابیات من همراز شد
جای حس عاشقی و مهربانی و امید
در همه اشعار من اندوه و غم ابراز شد
در تمام شعر هایم قرص های خود کشی
جانشین جام های باده ی شیراز شد
جای بوی لاله ی خشکیده لای دفترم
شعرهایش پر از عطر شیر باز گاز شد
مطلع اشعار من از بی کسی ها پر شد و
آخرین امّید من هم با غمم همساز شد
راه پروازم طنابی دور سر آمد پدید
صندلی از زیر پا رفت و دو بالم باز شد
سلام جناب امیری نژاد عزیز
ممنون که قابل دونستین
با اجازه لینکتون میکنم
دیر این جا رو پیدا کردم اما واقعا لذت بردم از خوندن اشعارتون
براتون آرزوی موفقیت روزافزون دارم
قلمتون مانا